سلام بی مقدمه وارد جایی شدم که ارزوی چندین و چند ساله ام بود چقدر ذوق و شوق رفتن به اونجا تمام زندگی مو درگیر خودش کرده بود، وارد کلاس درس و مدرسه بوی خوب ماه مهر ، اما چقدر دلم پر از درد شد چند روزیست گریه امانم رابریده تمام شب و روزم با هم یکی شده چرا من !!؟؟ ب راستی چرا من
روز شنبه با خوشحالی کلاس درسم رو تموم کردم ، پسرها مثل همیشه با هیجان وشاد و پر انرژی تمام از کلاس رفتن.روز یکشنبه سلمان نیامده بود فکر کردم که مثل بقیه مریض شده که مدرسه نیومده اما روز دوشنبه هم اینکه پامو توی مدرسه گذاشتم وخبر فوت پسر بچه کلاسم رو شنیدم جا خوردم و کلی ناراحت شدم ، و گریه هایی که مثل فوران چشمه بود از چشمم جاری شد و تمام استرس وناراحتی به من و کلاس پر جنب وجوشم وارد شد و من در این تنگنا قرار گرفتم اری دانش اموز کلاسم به دیدار خداوند رفته بود پاک و طاهر و بی درد دلم به حال خودم میسوزه که چرا در اولین سال خدمت ، در اولین ماه خدمت اینگو با این مشکل مواجه شدم
- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۰۲ ، ۱۹:۱۰