ره گم کرده...

باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام شمس من کی میرسد؟من راه را گم کرده ام...

ره گم کرده...

باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام شمس من کی میرسد؟من راه را گم کرده ام...

ره گم کرده...

ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند​

ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
(سه راهی..)

هزاروسیدوهفتادسال طول کشید قدم به عرصه حیات گذارم...
پیشه ام دلتنگیست وبس...


طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

مشهد   


از بس گناه کرده ام آقا شش گوشه که هیچ ،به من رخصت مشهد نمی دهی....+

+لیاقت حضور نداشتم.یاداون شبی افتادم که تو هویزه نشسته بودیم ویه آقایی اومد نزدیک صحبت کرد ومن تو دلم گفتم این چی داره میگه وقت گیر اورده این وقت شب !!گفت هرکی دوست داره میتونه بشینه هرکی دوست نداره میتونه بره اما ضرر کرده بلند شدم رفتم ..

اما بعدش وقتی فهمیدم چی شده داغون شدم ،البته لیاقتم همین بود...

اون اقا یه کفن را اورده بود که برای شهدای تازه تفحص شده بود شدید بوی نرگس میدادبچه هابعد از رفتن اون آقا وقتی برام تعریف کردن داشتم دیونه میشدم

الان دقیقا اون جریان با سفر مشهد برام تشابه پیدا کرد.

  • r.b


عصبانی وناراحت بودم که چرا زحمت یک هفته ای بچه ها به خاطر آقای دقیانوسی به باد فنا رفت البته نداشتن جای ثابت هم افکارم را مخدوش کرده بود.

داخل تاکسی نشستم تاحرکت کند  5دقیقه طول کشید ونفهمیدم که چطور سپری شد.که خانمی را کنار خودم دیدم متوجه نگاهایش نشدم سرصحبت رابازکرد "ببخشید میشه بگید شال تون رو چه جوری میبندیدکه اینقد خوشگله؟؟"به خودم امدم چادرم راقدری مرتب کردم لبخندی زدم وگفتم سادس یه گوشه شال رو سه گوش  رو سر میزاریم  بعدش با یه گیره محکم میشه.اونوقت بایه سنجاق زینت لبه دیگه شال رو محکم میکنیم"خانم مقنعه اش را جلو کشید  ومشتاق تر شد که بیشتر بداندوراجع به سنجاق زینت پرسید که از کجا میشه تهیه کرد ؟؟کیفم را که بازار شام بود رابهم ریختم تاشاید سنجاقی را که صبح برای محکم کاری داخل کیفم انداخته بودم را پیدا کنم کلی گشتم پیدانشد بهش  گفتم اگه ببینمت یه جایی برات میارم .تشکر کردگفت نمیخواد ممنون دلم ارام نشد فاصله تامقصد 3دقیقه میشد دوباره به جستجو پرداختم بلاخره پیداشد داخل بسته بیسکویت !!!!.به خانم دادم  اونقد تشکر کرد وگفت که خیلی خوشحال شدم از اشنایی تون ممنونم بابت سنجاق.

یک لحظه فکر کردم دیدم که این کار ارزشش هزار هزار بار بیشتر از فعالیتی بود که با بعضی از اقایون انجام دادم به خاطر ترویج فرهنگ اسلامی.!!!!!!

امضاء:ره گم کرده...

  • r.b


"علی آن بس که فقط کعبه هوا خواهش بود"

 

آسمان تابه سحر محو تماشایش بود

از زمین تا به فلک یکسره محرابش بود

"یاعلی" ورد محمد(ص)، شب معراجش بود

محمد(ص)خاتم الرسل واله وشیدایش بود

فاطمه(ع)یاس نبی مست تولی یش بود

حیدر ،امیر، فاتح خیبر همه القابش بود

یازده ماه درخشان همه اولادش بود

فاطمه ام بنین مادر عباسش بود

یکه تاز عاشقی در کربلا،زینب کبری یش بود

چه بگویم که فقط تاب وتوانم این بود

من نگویم همه گویند:

"علی (ع)آن بس که فقط کعبه هوا خواهش بود"+

+خودم

  • r.b